A diary of movies and books

نوشته هایی از کتاب ها و فیلم های هر روز

A diary of movies and books

نوشته هایی از کتاب ها و فیلم های هر روز

بخشی از هر روز زندگیم ناخودآگاه به کتاب و فیلم اختصاص پیدا میکنه...
چه بهتر که دربارشون بنویسیم تا احساساتمان درباره ی هر روز و هر فیلم و هر کتاب جاودانه باشد.
لطفا برای کمک نظراتتان را راجب نوشته هایم بنویسید.

بایگانی
آخرین مطالب

Klaus

Klaus

So as I mentioned this is one of my favorite animations of all time...

The movie tells the story of a rich and ungrateful kid who's sent as a postman to a foreign land. There he meets... klaus; aka, santa claus.

So basically the movie is the story of the origin of santa. When you hear that you think of all the movies and cartoons you've seen over the years with a christmas theme! Well... throw them out the window.

Perhaps like prophets who come in the worst time and to the worst people... this movie also followed that idea.

The movie is brief; but even in that short time it shows you how change occurs in a community... How societies evolve and change for the better... You always hear that children are the future... but this movie shows you what these words actually mean.

It talks about the importance of traditions and ancestors and pride for people and how these same traditions can become obsessions and rot the minds of young generations.

These are all complicated subjects but the movie shows all these concepts in the simplest way imaginable.

The whole movie is an embodiment of the word kindness...

"A true act of kindness"

It shows how even when your kindness isn't truthful... kindness itself makes your actions true overtime... it changes you... Kindness towards your family, your neighbors, your friends, your students, your teacher, even people who are different. Even when the world dictates you otherwise.

Kindness... You undrestand what it means... slowly... and it warms your heart. So in the end you are left with a fabulous sensation. A sense of hope... Its a blissful movie.

BUT its not the kind you can just talk about... You have to watch it.

So lets just watch.

Rate: 10/10

#klaus

Onward

Onward

2020

I mean what a movie... The second best animation I've watched all year (after klaus).

The movie takes the cliches from other movies, puts them together... and makes something wonderful out of it! There are many movies about magic. And many others about technology and modernization! But to put these together. Its something that I had never seen. A new concept.

The movie talks about how magic has left their world. Not wirh a curse, no, just with time and a little bit of laziness. And it can be applied to our world as well... its true that magic, in the literal sense of the word, has never actually been part of our world. But mystery, wonders and imagination... these have certainly left our world... not completely but partly. In my life time I remember I wished many times to have been born 500 years ago. The reason was because back then there was still half of the world unknown... mysteries... legends.

The movie ISN'T against technology.

It mostly talks about finding the balance...

Not forgetting who we were. Bring a little bit of those beliefs and wonders to the new world, this new era. And yet the movie is still much more than that. The movie also talks about family and love... The relationship between two brothers and the pure love that can be there. It talks about these bonds in the most beautifull way...

I could go on and on...

But lets just watch.

Rate: 9/10

#onward

روز چهارم

Coco before chanel 2009


نخستین تفکری که در اولین صحنه های فیلم (نه اولین صحنه) از ذهن من گذشت این بود:

God I love this girl (انگیلیسی بودن تفکراتم دلیل بر عقده ای و بی جنبه بودن نیست D: صرفا به این خاطر هست که مدت زیادی درگیر فیلم و کتابای انگیلیسی بودم و همه ی ما احتمالا این رو حس کردیم، علاوه بر طرز تفکرمون بنظر میرسه زبان تفکرمون هم تحت تاثیر محیط و فیلم و کتاب های اطراف است. البته که فیلم به زبان فرانسه بود :)). به عنوان کسی که رگه هایی از فمینیستی رو مدت هاست دارم (شدید نیست، مردی رو ببینم به سمتش چیزی پرت نمیکنم... احتمالا) با شخصیت coco به شدت ارتباط برقرار کردم. باید این رو هم اضافه کنم که اگر به زبان فرانسه تسلط دارید بیشتر با این شخصیت ارتباط برقرار میکنید. مطمئنن اگر شما هم مثل من کمی :)) فمینیست هستید از این فیلم استقبال خواهید کرد (girl power) در دنیایی که زنان دلقک های مردان هستند، آرایش های وحشتناک جواهرات و پر و الماس و... coco متفاوت بود. تفاوتش در تمام ابعاد وجودش درخشش داشت اما در یک بعد کاملا متمایز بود (حدس زدن این بعد خیلی سخت نیست باتوجه به اینکه نام این زن تا به امروز نام برترین برند لباس فرانسوی است). ما که از آینده با دریچه ای که کارگردان ایجاد کرده به گذشته نگاه میکنیم، مدرنیته و زیبایی فوق العاده ی این زن را درک میکنیم اما برای زمان خودش تنها افراد استثنایی از این زن استقبال میکردند... (که انگشت شمار بودند اما چه بهتر، لیاقتش افراد استثنایی بودند) به هر حال افرادی که مورد پسند همه کس واقع میشوند تفاوتی با زمان خود و مردم خود ندارند. با زمان خودشان میایند در آن زندگی میکنند و بعد از اتمام آن دوران با آن از بین میروند. 

 افراد متمایز اند که دوران بعدی را میسازند و از بین اینها تنها تعداد انگشت شماری... محدود به دوران بعدی هم نمیشوند و در طول زمان خود را جاودانه میکنند ( classics). در دنیایی که مردها در آن حکومت میکردند. جمله ی آخر فیلم بود درباره ی دنیای coco chanel هنوز هم دنیا همان دنیاست در لباسی دیگر. زنان برای جاودانه شدن تلاش بسیار لازم دارند. 

صحنه سازی و طراحی لباس فوق العاده ی فیلم واقعا فرد را تحت تاثیر قرار میدهد به شخصه امتیاز ۷ از ۱۰ رو میدهم به این فیلم بسیار زیبا و تاثیر گذار.

روز سوم

Derry girls 2018

دو فصل از این سریال تا حالا پخش شده و با وجود اینکه تمام اطرافیانم اطلاع دارند من چقدر روی سریالی که تمام نشده حساسم دوستم سریال رو بهم معرفی کرد. اگر خودم مشغول دانلود سریال میشدم احتمالا متوجه میشدم که کامل نیست و سریع فایل های در دسترس رو آتیش میزدم ولی دو فصل اول رو روی فلش ریخت وبهم داد (خیانت). امروز که آخرین قسمت فصل دوم رو میدیدم اگر کسی در اتاقم رو باز میکرد (که خدا رو شکر تنها توی خونه بودم) با این صحنه مواجه میشد. دختری با موهای فر به هم ریخته دراز کشیده روی تخت، اطرافش پاکت های شیرینی و کیک مثل خرسی که برای زمستان آذوقه جمع کرده، بعد از بهم زدن با دوست دخترش همه رو یک جا بلعیده؛ یک چشم به صفحه ی موبایل و یک چشم به صفحه ی لپ تاپ در حال گریه کردن با صدای بلند و فحش دادن و ابراز عشق کردن به صورت کاملا همزمان. بله صحنه ی ترسناکیه به همین دلیل همواره تنها فیلم میبینم. نگران خودم نیستم نگران اطرافیانمم. 

الان که این اتفاق ناخوشایند افتاد تصمیم گرفتم حداقل چیزی دربارش بنویسم و خودم رو خالی کنم. یکی از فوق العاده ترین سریال های کمدی ای که تابحال دیدم (طرفداران سریال friends نگران نباشند هنوز جایگاه اول رو بی رغیب در دست داره). درباره ی نوجوانانی در derry شهر کوچکی در ایرلند در سالهای 1990 که زمان اخلاف شدید بین انگیلیس و ایرلند است. نگران نباشید فیلم به هیچ وجه تاریخی و سیاسی نیست (البته که من این نوع فیلم رو خیلی دوست دارم) به شدت خنده دار و در عین حال دلنشین. لهجه ی بازیگرها هم به خندم اضافه میکرد و البته توصیه میکنم بدون زیرنویس به هیچ وجه نگاه نکنید، لهجه ی غریبی دارند. با سریال های کمدی همیشگیتون متفاوته و به جای اینکه مثل تمام فیلم ها تمرکز روی آمریکا، انگیلیس یا فرانسه باشه ما رو در یک شهر کوچکی در ایرلند میبرن و با بخشی از دنیا آشنا میشیم که شاید تا بحال اسمش رو هم نشنیدیم. به شدت توصیه میکنم و خودم هم ۱۰ از ۱۰ امتیاز میدم.


روز دوم

Robin hood 2010

Rise and rise again until lambs becom lions

رابین هود... از نظر من عجیب ترین قهرمان دوران کودکی ام بود... . 

قهرمانان همیشه درست کار ترین ها بودند و در تلاش برای انتخاب و انجام بهترین کار. انتخاب هاشان همیشه واضح بود، درست و غلط همچون سیاه و سفید جلوی رویشان رنگ میگرفت. داستان رابین هود تنها داستان کودکی بود که به حقیقت نزدیک بود. البته که انتخابش را در داستان واضح و آسان نشان دادند. مرز خوب و بد مرز آبی آسمان و سبزی دشت نیست... مرز آبی آسمان و آبی دریاست پیش چشمان گمشده ای در میان اقیانوس. 

اکنون که بزرگ شده ایم و رابین هود در این فیلم از قالب روباه خندانِ
 انیمیشن کودکیمان خارج شده و لباس خشن تر و واقعی تری به خود پوشیده از خودمان سوال میکنیم، آیا دزدی میتواند تحت شرایطی درست باشد؟ دزدی از اشراف و بخشیدن به نیازمندان؟

 البته که فیلم این سوال را مطرح‌ نمیکند ولی پشت سر گذاشتن کودکی و مشاهده ی فیلم در بزرگسالی این سوال را میتواند ایجاد کند.

گذشته از همه ی اینها جمله ی بالای صفحه زیباترین بخش فیلم بود :) 

خطاب به عوام، هیچ وقت نا امید نشوید آنقدر برخیزید تا قدرتمند شوید. 

همانطور که رابین در فیلم میگوید: مردم به یک پادشاه و رهبر نیاز دارند ولی به همان اندازه پادشاه نیز به مردمش نیاز دارد. 

فیلم رابین را قبل از رابین هود شدنش نشان میدهد. به شخصه مسیر قدیمیش را بیشتر دوست داشتم... رهبری عوام و مردم در جهت رسیدن به جامعه ی ایده آل.

از نظر من امتیاز این فیلم از ۱۰، ۷ است. ( از ۱۰ نمره میدم چون از ۵ دستم بسته میشه :)) از نظر فیلم خیلی خوب ساخته شده بود ولی البته کمی خشونت رو داشت.

                    


روز اول؛ ۶ تیر

به صفحه ی گوشی با هیجانی، از نظر خودم زیاد از حد، خیره شدم. 
تا به امروز تجربه ی ساخت وبلاگ را نداشتم و برایم تازگی دارد. همیشه شروع برایم بسیار اهمیت دار بوده. نه به اندازه ی پایان، نه. ولی پایان، پایان است. دور از دسترس ولی شروع در مقابلم ایستاده و صبورانه متنظر است؛ منتظر خلق شدن. همیشه از خلقش میترسیدم. تصور میکردم هیچ گاه رضایتم را جلب نخواهد کرد و از شکست میترسیدم.
اما اکنون که با دستان خود دکمه ها را میفشارم و کلمات را ردیف میکنم و جمله ها را میسازم، میبینم که بیهوده میترسیدم.
فیلم و کتاب برنامه ی هر روزه ی من است. امیدوارم این بخش بزرگ از زندگیم را بتوانم در جایی ثبت کنم و حتی به اشتراک بگذارم.

عنوان دومین مطلب آزمایشی من

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.